سفارش تبلیغ
صبا ویژن

جمـــــعه گل صمیم www.eshkashem.com

صفحه خانگی پارسی یار درباره

روز شهادت شهید احمدشاه مسعود. ... 2001. روز شهادت ابر مرد تاریخ

   

تجلیل از هشتمین سالگرد شهادت قهرمان ملی افغانستان

احمد شاه مسعود (رح)

"آرزو دارم مردم کشورم با هر تعلق قومی، مذهبی، زبانی و حزبی وحدت ملی و اتحاد خود را حفظ کنند و در سای? آن با تکیه بر دین مبین اسلام شاهد پیروزی و اعتلای کشور خود باشند"

احمد شاه مسعود (رح)

بمناسبت تجلیل ازهفته شهید و مقام شامخ سردار شهیدان، شخصیت بی بدیل و بزرگمرد عرصه اندیشه و تفکر و سپهسالار جهاد ومقاومت احمد شاه مسعود محافلی گرامیداشت و ختم قرآن عظیم الشان و یاد خاطرات سرور آزادگان در شهر های سدنی و ملبورن برگزار میشود.

بنااً از تمام هموطنان گرامی  مقیم کشور آُسترالیا، صمیمانه تقاضا به عمل می آید تا با تشریف آوری و شرکت در این محافل شکوهمند و پر عظمت روح شهدأ را شاد و یاد خاطر ایشان را گرامی دارند.


عاشق ترین عاشق. عشق

در آغوشم بگیر  

بگذار برای آخرین بار گرمی دستت را حس کنم

و مرا ببوس تا با هر بوسه ات به آسمان پرواز کنم

نگاهم کن و التماسم را در چشمانم بخوان

قلبم به پایت افتاده است نرو

لرزش دستانم و سستی قدمهایم را نظاره کن

تنها تو را می خواهم

بگذار دوباره در نگاهت غرق شوم

و بگذار دوباره در آغوشت بخواب روم

خواستم

خواستم که شیدایت کنم مفتون چشمانت شدم

در عشق رسوایت کنم پای بند پیمانت شدم

خواستم سخن از دل بگم

دیدم دل میبری ، دین میبری ، مومن به ایمانت شدم

گفتم مرحم نهم بر زخم خویش سازش کنم با اخم خویش

بیهوده بود تجویز من محتاج به درمانت شدم

خواستم پنهان کنم این راز را این سوز و این گداز را

غافل که من انگشت نمای شهر و سامانت شدم

می دونی خیلی وقته که رفتی

دلمو تکه تکه کردی

مثل یک تکه بلور من و از عمق وجودم ذره ذره کردی

یادته گفتی به من که عاشقی

حالا باش ببین چه وعده کردی

تو گفته بودی طبیب دل بیمارانی

پس طبیب دل من باش که بیمار توام

تو هم رفتی رها کردی دلم را

دو صد چندان نمودی مشکلم را

  

 

 

   


اگه روزی شاد بودی، بلند نخند که غم بیدار نشه

 ای ارزوی دل
این شعرها دیگر برای هیچ‌کس نیست
نه! در دلم انگار جای هیچ‌کس نیست
 
آن‌قدر تنهایم که حتی دردهایم
دیگر شبیه دردهای هیچ‌کس نیست
 
حتی نفس‌های مرا از من گرفتند
من مرده‌ام در
من
هوای هیچ‌کس نیست
 
دنیای مرموزی‌ست ما باید بدانیم
که هیچ‌کس این‌جا برای هیچ‌کس نیست
 
باید خدا هم با خودش روراست باشد
وقتی که می‌داند خدای هیچ‌کس نیست
 
من می‌روم هرچند می‌دانم که دیگر
پشت سرم حتی دعای هیچ‌کس نیست
آخرین حرف تو چیست؟
 
قصه از حنجره ایست که گره خورده به بغض
پایان عشــــــق
نوشته توسط :جمعه گل((صمیم)) ولایت گردی

صحبت از خاطره ایست که نشسته لب حوض

یک طرف خاطره ها!

یک طرف پنجره ها!

در همه آوازها! حرف آخر زیباست!

آخرین حرف تو چیست که به آن تکیه کنم؟

حرف من دیدن پرواز تو در فرداهاست

"دوستت دارم عشقم" 

با سلام خدمت همه شما دوستای عزیزم
تا قیامت اشک حسرت ببارم 
دل هیچکی مثل من غم نداره
مثل من غربت و ماتم نداره
حالا که گریه دوای دردمه
چرا چشمم اشکش رو کم میاره
خورشید روشن ما رو دزدیدن
زیر اون ابرای سنگین کشیدن
همه جا رنگ سیاه ماتمه
فرصت موندنمون خیلی کمه
اون که رفته دیگه هیچوقت نمیاد
تا قیامت دل من گریه می‌خواد
سرنوشت چشم‌هاش کوره نمی‌بینه
زخم خنجرش می‌مونه تو سینه
لب بسته سینه غرقه به خون
قصه موندن آدم همینــــــه
اون که رفته دیگه هیچوقت نمیاد
تا قیامت دل من گریه می‌خواد

نوشته توسط :جمعه گل((صمیم)) ولایت گردیز

بهت نمی گم دوسِت دارم،ولی قسم می خورم که دوسِت دارم

بهت نمی گم هرچی که می خوای بهت می دم،چون همه چیزم تویی

 نمی خوام خوابتو ببینم، چون توخوش ترازخوابی

اگه یه روزچشمات پرِاشک شد ودنبال یه شونه گشتی که گریه کنی،

صِدام کن بهت قول نمی دم که ساکتت کنم ،اما منم پا به پات گریه می کنم

اگر دنبال مجسمه سکوت می گشتی صِدام کن، قول می دم سکوت کنم

 اگه دنبال خرابه می گشتی تا نفرتتو توش خالی کنی ، صِدام کن چون قلبم تنهاست

 اگه یه روزخواستی بری قول نمیدم جلوتو بگیرم اما همیشه به پات میمونم که برگردی

اگه یه روز خواستی بمیری قول نمی دم جلوتو بگیرم اما اینو بدون "من قبل از تو میمیرم"

نوشته توسط :جمعه گل((صمیم)) ولایت گردیز  

دروغ و خیانت رو هک کن

از انسانیت کپی بگیر و سندت کن

با صداقت و وفا و معرفت چت کن

از زیباترین خاطره زندگی وب بگیر

تو پروفایل قلبت یه قلب تیر خورده بذار و بگو

عاشق عشق هستی و عاشق عشق باش

در مسنجر قلبت عشق رو اد کن

وبه احساسات عشقت پی ام بده

غم رو دیلت کن

و واژه بدی رو رینیم کن

برای غرورت آف بزار آخه (دنیا دو روزه)

نوشته توسط :جمعه گل((صمیم)) ولایت گردیز  

اگه روزی شاد بودی، بلند نخند که غم بیدار نشه

 اگه یه روز غمگین بودی، آرام گریه کن تا شادی ناامید نشه

 اگه میدونستی که چقدر دوستت دارم

 هیچوقت واسه اومدنت بارون رو بهونه نمی کردی

"رنگین کمان من"

توسط :صمیم شماره تماس :0797170008


ای اشک برای زندهگیم لحظه باقی باش !

    

 

ازکوچه ی تنهای خویش می گذشتم ،تنها بی پناه در این کوچه سرگردان بودم

 

تا به بن بست یأس و نا امیدی رسیدم. دست به دیوار شکسته ی دل خویش     

نهاده،بر فراز آرزوهایی که مرده بودند گریستم. در آن حال صدای کسی را  

شنیدم که می گفت:"مقاوم باش و چون کوه استوار بمان." به او گفتم:نمی توانم

 

نمی توانم... اشک هایم سرازیر شد، صدایش را شنیدم که بازمی گفت:در این  

کوچه به دنبال چه می گردی؟ به او گفتم: نمی دانم و او گفت: اما من می دانم

 

که به دنبال چه آمده ای؟ به دنبال غرور خرد شده ات!!!                            

به دنبال دل شکسته ات و به دنبال احساس پاک، گم شه ات و من مبهوت به     

اطراف مینگریستم. به او میگفتم: تو کیستی؟ چگونه از حال من با خبری؟      

ترسی مرموز سراسر وجودم را فرا گرفته بود.                                        

وجود کسی را حس می کردم ولی او را نمی دیدم، تنها صدایی که به گوش    

می رسید تک ضربه های کهنه ی دیواری بود که گذر عمر را نشان می داد  

لحظه ای سپری شد و باز صدای آن موجود ناشناخته را شنیدم که می گفت:

 

"مرا نمی شناسی چون مدت هاست از من غافل ماندی، منی که همیشه،همراهت 

هستم منی که از جان به تو نزدیکترم و تو وقتی که هیچ تکیه گاهی برایت     

نمی ماند به سراغم می آیی."                                                        

احساس غریبی داشتم، حس می کردم گم شده ام را یافته ام ، گم شده ای که  

سالهاست از او دور افتاده ام و امشب در تنهایی خویش او را یافته بودم و این 

شعر را زمزمه می کردم:                                                             

به سراغ من اگر می آیید  

 

 

بهترین چیز رسیدن به نگاهیست که از حادثه عشق تر است

  

شب برایم خاطرات تلخ را دنبال کرد

روزهای پر غروب زندگی را یاد کرد 

عشقها و اشکها را مشق هر دیوار کرد

رویش عشق ترا در شوره زار سینه ام هموار کرد

شب برایم گفته ها نا گفته ها تکرار کرد

بوسه شیرین هوس آلود را انکار کرد

شب برایم راز های خفته را بیدار کرد

حسرت دیروز و فردا را دوباره یاد کرد    

دست سیاه سرنوشت دیدار تو از من گرفت

دارم به جای خالیت ای یار عادت میکنم

در دیر گاه عاشقان امشب عبادت میکنم

من بر خدای پاک خود عرض ارادت میکنم

تصویر عشق تو نهم بر گونه خیس دلم

از زخمهای قلب خود امشب عیادت میکنم

هر شب میان بغض خود بااشک یادت میکنم

سر سبزی حس دلت را من زیارت میکنم


ای آفــــــتاب سحرنشو؟؟؟

یادآر ز شمع مرده یادآر


 

ای مرغ سحر! چو این شب تار

بگذاشت زسر سیاهکاری

وز نفحه ی روحبخش اسحار

رفت از سرخفتگان خماری

بگشود گره ز زلف زرتار

محبوبه نیلگون عماری

یزدان به کمال شد پدیدار

و اهریمن زشتخو حصاری

یادآر زشمع مرده! یادآر!


ای مونس یوسف اندر این بند!

تعبیر عیان چو شد تو را خواب،

دل پر ز شعف، لب از شکر خند

محسود عدو، به کام اصحاب

رفتی بر یار و خویش و پیوند

آزادتر از نسیم و مهتاب

زان کو همه شام با تو یک چند

در آرزوی وصال احباب

اختر به سحر شمرده، یادآر!


چون باغ شود دوباره خرم

ای بلبل مستمند مسکین!

وز سنبل و سوری و سپرغم

آفاق نگارخانه چین

گل سرخ و به رخ عرق ز شبنم

تو داده زکف زمام تمکین،

زان نوگل پیشرس که در غم

نا داده به نار شوق تسکین،


از سردی دی فسرده، یادآر!


ای همره تیه پورعمران

بگذشت چو این سنین معدود،

وان شاهد نغز بزم عرفان

بنمود چو وعد خویش مشهود،

وز مذبح زر چو شد به کیوان،

هر صبح شمیم عنبر و عود،

زان کو به گناه قوم نادان،

در حسرت روی ارض موعود


بر بادیه جان سپرده یادآر!


چون گشت زنو زمانه آباد

ای کودک دوره طلایی

وز طاعت بندگان خودشاد

بگرفت ز سرخدا خدایی!

نه رسم ارم، نه اسم شداد

گل بست زبان ژاژ خایی

زان کس که زنوک تیغ جلاد

ماخوذ به جرم حق ستایی


تسنیم وصال خورده، یادآر


خیلی عجله داشت...خیلی....سریع

نویسنده :  جمعه گل((صمیم
 یوم سه شنبه مورخ/26/2/91 

از هم جدا می شوند تا یکدیگر رو امتحان کنند و هر کدام
در انتظار دیگری همدیگر را نمی بینند.
چون هر دو به صورت اتفاقی به جمله معروف
ویلیام شکسپیر بر می خورند:
 عشقت را رها کن، اگر خودش برگشت،
مال تو است و اگر برنگشت از قبل هم مال تو نبوده !
نظر شما دوستان چیه؟
به نظر من این جور آدم ها به احتمال 99% کفتر بازن

دو نفر که همدیگر را خیلی دوست داشتند و یک لحظه
نمی توانستند از هم جدا باشند ، با خواندن یک جمله معروف
داستان عشق و نامردی!داغ ترین لحظه های دردناک عشق درسرزمین جفا 
نوسنده:جمعه گل ((صمیم))